وقف بر«خمسه ی مسترفه»

بسیاری از سندهای چون قباله، عقد نامه، فرمان،وصیت نامه و وقف نامه که به عنوان نوشته و مدرک ملکی، هویتی، تفاخری و خانوادگی به طور خصوصی نگهداری می شود، در شمار منبع ها و شاهدهائی است که در شناخت ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی گذشته سهمی به سزا دارد.

گوشه های فراوانی از ضابطه ها، ارزش ها، سنت ها و جشن هائی را که به مروز زمان با تغییرهای تدریجی و نامحسوس فرهنگ مادی و غیر مادی به دست فراموشی سپرده شده ،در اینگونه سندها می توان یافت.

وقف نامه ها به ویژه شرح «مصرف در آمد موقوفه ها»می تواند منبع ارزشمندی برای روشنگری این گوشه های تاریک و فراموش شده باشد.

وقف کنندگان به عنوان «عمل خیر» در آمد موقوفه را برای مصرفهائی منظور می داشته اند که از نظر دینی و اجتماعی و اخلاقی نیاز به آن در جامعه محسوس بوده و برای رفع آن نیازمندی، در آمد سالیانه ی موقوفه،کمکی پایدار بوده باشد.

ساختن و تعمیر و نگاهداری بناهائی چون مسجد، مدرسه، خانقاه، آب انبار، کتابخانه،کاروانسرا، رصد خانه، گرمابه، بیمارستان، و آسیا از جمله موردهای وقفی است که پس از سالها و قرنها هنوز بر جای مانده است.

علاوه بر ساختن بناها، واقفان سهمی از در آمد موقوفه را به مصرف هائی چون آزاد کردن اسیران، خوراک و پوشاک به مستمندان و بینوایان، تهیه ی دانه برای کبوتران و پرندگان مهاجر در فصل زمستان، مهمانی دادن در عزاداریها و جشن های مذهبی و ملی اختصاص می دادند.

با دگرگونیهای اجتماعی و پیشرفتهای فنی و تکنولوژی، بسیاری از موارد مصرف درآمد موقوفه ها کارآئی خود را از دست داده و امروز جوابگوی نیازمندیهایی که مورد نظر واقف بوده است نمی باشد و می رود که به دست فراموشی سپرده شود.
مثلاً« آب انبارها» که در بسیاری از شهرها و محله ها «شاهرگ حیاتی »به شمار می رفت و هر روز مردم را کوزه به دست و سبو به دوش از خانه ها به سوی خود می کشید، با لوله کشی آب آشامیدنی، دیگر کارائی و نقش سودمندی ندارد، و دیگر این قسمت از وقفنامه ی غازان خان که:

«... سبوی و کوزه (ای )که غلامان و کنیزکان و کودکان بشکنند ،متولی امینی را در شهر تبریز نصب گرداند تا هر گاه که آن جماعت آب کشند و سبوی ایشان بشکند و از خداوندگان بترسند،تحقیق کرده، ایشان را آن این عوض دهد» نمی تواند موردی داشته باشد و در آینده ای نه چندان دور معنی و مفهوم واژگان آب انبار« سبو»،« کوزه »و شاید «غلام و کنیز» را بایستی تنها در لغت نامه ها و فرهنگ ها جستجو کنند و شکل آن ها را در موزه ها ببینند.

توجه به سیر تحولی نیازمندیهای اجتماعی از نظر واقفان معاصر دور نبوده و در وقفنامه ی افشار آمده: ... در آمد باید صرف ترجمه و تألیف و چاپ کتب و رسالات و کمک به محله گردد که هدفش «تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی است».

تنوع و فراوانی موردها و زمینه های اجتماعی و فرهنگی و عاطفی مصرف در آمد موقوفه ها که از نظر محققان و پژوهشگران دور نمانده است، در خور تحلیل و پژوهشی مفصل با مجالی بیشتر و سندهایی فراوان تر است .در این مقوله -برای احتراز از اطاله ی کلام- تنها به بحث درباره وقفنامه ی حاضر می پردازیم.

این موقوفه که در منطقه کاشان و شامل یک دانگ و نیم از شش دانگ قنات مزرعه قاسم آباد، از مزارع استرک با جمیع باغات و اشجار و اراضی و مجاری و منضمات و متفرعات و آبار و انهار و قلعه و حصار و استلخ (استخر) و اراضی بائره و دائره است در سال 1311 هجری قمری(1268 هجری شمسی ) بوسطه ی آقا محمد ولد محمد حسن استرکی وقف شده است.

واقف مقرر داشته که «منافع وقف همه ساله در برگزاری دو نوع« مراسم» مصرف خود که یکی از آن دو جنبه ی دینی (شیعی ) و دیگری جنبه ی ملی و باستانی دارد و به ترتیب عبارت است از :
1-پانزده هزار از منافع او را (آنرا) همه ساله به مصرف و روضه خانی (خوانی) از اول ماه رمضان الاآخر در مسجد جامع استرک برسانند.

برگزاری مراسم «روضه خوانی» از جمله شرط ها و موردهای مصرف بیشترین وقفنامه است، بدین معنی که اگر موقوفه جهت تعمیر و نگهداری حمام یا آب انبار هم بوده ،واقف شیعی مذهب سهمی از درآمد آن را به «روضه خوانی» اختصاص داده است.

در وقفنامه ها مقدار روزها یا شبهای روضه خوانی و زمان عزاداری (که معمولاً ماههای محرم و صفر و رمضان است) و مکان مراسم (مسجد، حسینیه یا منزل مسکونی ) به دقت و صراحت معین شده است. این مراسم بوسیله و زیر نظر متولی (که شرایط انتخابش بوسیله ی واقف تصریح شده و معمولاً ارشد فرزندان ذکور است )برگزار می گردد. درزمان حاضر«سازمان اوقاف» بر اجرای مفاد وقفنامه ها نظارت دارد.

2-... و بقیه ی منافع او را( آنرا) همه ساله برنج ابتیاع نموده، از آخر خمسه ی مسترقه به تمام اهالی استرک وضیع و شریف ،ذکور و اناث، صغیر و کبیر بالسویه برسانند.

این قسمت از مصرف در آمد وقف که یکی از جشن های کهن ایرانی اختصاص یافته موردی نادر و درخور توجه است.

«خمسه ی مسترقه»1 یا «پنجه» یا «بهیزیک»2 یا «پی تک»3 که به نامهای دیگری نیز نامیده می شد4 عبارت از پنج روزی است که در گاه شماری ایران قدیم به دوازده ماه افزوده می شد، بدین معنی که:... هر یک از ماههای فارسی سی روز است،

و سال حقیقی سیصد و شصت و پنج روز است .پارسیان پنج روز دیگر را ایام مسروقه یا مسترقه می نامند، زیرا که در شمار هیچ یک از شهور حساب نمی شود.
پارسیان این پنجه دزدیده شده را میان آبانماه و آذرماه قرار دادند (...) و خوارزمیان ایام خمسه ی زائده را به آخر سال خویش ملحق کردند و ابتدای سال را از روز ششم فروردین که خرداد 5روز باشد می گرفتند.» 6

ایرانیان این پنج روز را که در شمار روزهای دوازده ماهه سال نبود ،جشن می گرفتند و به شادی و شوخی برگزار می کردند و از جمله شوخی ها این بود که برای این پنج روز حاکمی را بر می گزیدند که دستورهای شگفت و خنده آور می داد، حکم این حاکم و امیر روان بود و مردم دستورهای او را اجرا می کردند

و در پایان جشن او فرار می کرد و مردم بجستجوی او پرداخته و اگر بر او دست می یافتند، به آزار و اذیتش می پرداختند و این فرار و جستجو و آزار نیز جنبه ی شوخی و سرگرمی داشت7. حافظ که بی گمان شاهد این مراسم بوده، به انتخاب «حاکم مسخره»( میر نوروزی )اشاره می کند:

سخن در پرده می گویم چوگل از غنچه بیرون آی که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

ابوریحان بیرونی درباره ی این رسم می نویسد:... آذرماه به روزگار خسروان، اول بهار بوده است و به نخستین روز از دی، از بهر فال مردمی بیامدی کوسه، بر نشسته برخری، و به دست کلاغی گرفته و به بادبیزن، خویشتن بادهمی زدی، و زمستان را وداع همی کردی

و از مردمان بدان چیزی یافتی و به زمانه ی ما به شیراز همین کرده اند و ضربیت (خراج) پذیرفته از عامل تا هر چه ستاند، از بامداد تا نیمروز به ضربیت دهد و تا نماز دیگر از بهتر خویشتن ستاند و اگر از پس نماز دیگر بیابندش سیلی خورد از هرکسی.

از برگزاری مراسم عامیانه «پنجه »و نیز برگزاری مراسم و جشن های عامیانه ی دیگر چون «چهارشنبه سوری »و« سیزده بدر»سند و اطلاع نوشتاری اندکی در دست است. وقفنامه ی حاضر یکی از سندهای معتبری است که نشان می دهد در صد سال پیش از مراسم بصورت جشنی عمومی که «وضیع و شریف»، ذکور و اناث، صغیر و کبیر در آن سهیم بودند.

در منطقه ی کاشان برگزار می گردید. دادن برنج به تمام مردم «بالسویه »نشان می دهد که واقف با این «عمل خیر» می خواهد در این شب جشن که احتمالاً مصادف با شب نوروز بوده همگان بتوانند بهترین غذایی مرسوم را- یعنی پلو- تهیه نمایند.

(با توجه به اینکه می دانیم برنج( پلو) در بسیاری از شهرهای ایران- بویژه شهرهای حاشیه ی کویر –غذائی تشریفاتی بود و تهیه ی آن برای عده ی زیادی از مردم- حتی سالی یک بار- آسان نبود).

منظور داشتن سهمی از درآمد وقف به برگزاری آئین ها و جشن های کهن ایرانی که در عین حال و به این بهانه کمک و مساعدتی به مردمان تنگدست و نیازمند نیز هست. تنها به این وقفنامه منحصر نمی شود.

موردها و وقفنامه های دیگری را نیز سراغ داریم: مرحوم حاجی شفیع ابریشمی زنجانی، قسمت مهمی از ثروت خود را وقف کرد تا از عواید آن قنات مریضخانه، دبستان، پل و حمام احداث شود

و هر سال شبهای عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود و در چهارشنبه سوری هر سال به یکصد خانواده ی مستحق و آبرومند زنجان که قادر به سؤال وتکدی نیستند پول نقد داده شود.

نیز در وقفنامه ی ربع رشبدی آمده که:« در شبهای متبرکه و شب رغایت و شب برات و شب نوروز که در این شبها، هر شب شش شمع بنهند که وزن هر یک شش من باشد به تخمین (...) و جهت روز نوروز بیرون را تب یومی (صد من نان و صد کاسه آش)، چون در این روز وجه صدقه زیادت است صد من نان و پنجاه و هشت دینار دانگ تسوئی نقد، اضافه شود.»

با تغییر تقویم و رواج تقویم رسمی ایران که به موجب قانون مورخ 11 فروردین 1304 هجری شمسی(1343 هجری قمری و 1925 میلادی ) برقرار گردید، روز اول سال، روز اول بهار (روزی که خورشید بین ظهر روز قبل و ظهر آن روز، از نقطه اعتدال ربیعی می گذرد) است

و شش ماه اول سال هر یک 31 شبانروز و پنج ماه بعد هریک 30 شبانروز و اسفند در سالهای عادی 29 و درسالهای کیسه 30 شبانروز می باشد.

با رواج این تقویم و حذف پنج روزی که بصورت زائد در پایان سال می آمد، به تدریج مراسم پنجه، به ویژه تعیین «حاکم موقت» و «نوروزی» و بر نشستن کوسه به دست فراموشی سپرده شد.


 شاید آمدن «حاجی فیروزه ها» در روزهای پایانی سال با لباس قرمز رنگ و صورت سیاه کرده و با رقص و اداهای خنده آور، در بازار و خیابان و پول گرفتن از مردم – که معمولاً با اکراه و بی میلی پرداخت نمی شود –نشانه و بازمانده ای از میر نوروزی در مراسم پنجه باشد و نیز پنج روز تعطیل رسمی نوروز، خود نشانه ای دیگر است.

1-به معنی پنجه دزدیده،وجهه نسیمه یان بدزدیده ان است که گویا وزیر یکی از پادشاهان حجم حاصل این نج روز را از تمام ممالک به حساب نمی اورده(لغت نامه ی دهخدا)

2-زردشتیان این پنج روز را بهزیک می نامند ومانند سی روز ماه،هر روز نامی دارد که عبارت است از :اهونه دت ،اوشته دت،سپنته مت،و هو خشتر،وهشتوینت.

3-در زبان طبری این پنج روز را «پی تک»گویندو در نصاب طبری امده شعر:پی تک را بدان خمسه زائده.به ائین هر کس صغیر و کبیر(به واژ ی طبری،تألیف دکتر صادق کیا،انتشارات دانشگاه تهران،1327پیوست3مراجعه شود)

4-نام های دیگر این پنج روز عبارت است از:فرودگان،فرودجان،اندرگاه،اندرگاهان،فنجه،پنجک،پنجی،فنجی،پنج روزی، پنجه گزیده،پنجه زائده،ایام المسرفه،پنجه کبیسه(لغت نامه ی دهخدا)

5-ایرانیان بجای نام روزهای هفته،برای سی روز ماه سی نام داشتند که عبارت است از:اورمزد-وهمن-اردی بهشت-شهریور-سپندارمد-خرداد-امرداد-دی(به آذر)-آذر-آبان-خور-ماه-نیر-گوش-دی(به مهر)-مهر-سروش-رشن-فروردین-ورهرام-رام-باد-دی(به دین)-دین-ارد-اشتاد-آسمان-زامیاد-مانتره سپنت-انارم-گاهشماری زردشتیان هنوز بر این روال است.

6-آثار الباقیه تألیف ابوریحان بیرونی ترجمه اکبر دانا سرشت،انتشارات امیرکبیر 1363صفحه ی69و نیز نگاه کنیدبه زین الاخبار گردیزی تألیف ابوسعیدعبدالحی بن ضحاک بن محمود گردپزی،دنیای کتاب1363صفحه ی521.

7.برای اطلاع بیشتر به مقاله ی«میر نوروزی»از مرحوم محمد قزوینی،مجله ی یادگار سال اول شماره ی3صفحه ی14وشماره ی10صفحه ی 157مراجعه شود.

1.التفهیم لاوائل صناعة السجیم تألیف ابوریحان بیرونی تصحیح استاد جلال الدین همائی انتشارات انجمن آثارملی1252-صفحه ی257.

2.آقای خوانساری ابیانه ای،از فرهنگیان بازنشسته،بمن گفتند:تا سی،چهل سال پیش در ابیانه ی کاشان مراسم پنجه در پایان بهمن ماه(25تا30بهمن)برگزار می گردید.

3.مقدمه ای بر فرهنگ وقف تألیف ابو سعید احمد بن سلمان،انتشارات سازمان اوقاف،1358 صفحه ی 42.

4.وقفنامه ی ربع رشیدی،از رشیدالدین فضل الله بن ابی الخیر بن عالی همدانی-به کوشش مجتبی مینوی و ایرج افشار. انتشارات انجمن آثارملی1356،صفحه ی 165و210.

5.دائرةالمعارف مصاحب،زیر کلمه ی تقویم.

منبع:
پایگاه نور ش31

* این مقاله در تاریخ 140/4/24 بروز رسانی شده است.